....
....
ویرایش توسط jayran : 06-13-2020 در ساعت 12:38 PM
ماندن در زندگی مشترک دیگران:دوست عزیز در یک کلام
اگر به ایشون علاقه دارید در اولین فرصت مناسب بیانش کنید ... هر چند دیر به نظر میرسه ولی شما بهتر از هر کسی میدونید
پیشنهاد تقاضای ازدواج و ابراز احساسات قلبی به طرف مقابل، مرد و زن ندارد. اما «خواستگاری» بار حقوقی دارد؛ یعنی مرد از این طریق می خواهد بگوید من صلاحیت دارم و می توانم که کشتی زندگی مشترک را هدایت کنم و مسئولیت و اداره یک خانواده را عهده دار شوم. این باید مردانه باشد و اینکه مثلا زنی با گل و شیرینی به خانه مردی برای خواستگاری برود، برای شأن و منزلت یک زن خوب نیست اما پیشنهاد ازدواج از سوی زن در قالب جملات و بیان مناسب به مرد به هیچ عنوان زشت نخواهد بود.
خواستگاری مقدمه ازدواج و اولین گام برای ورود به زندگی مشترک و تشکیل خانواده است؛ همانطور که یک زن برای «مادر شدن» و ورود به دنیای مادری، در 9 ماه بارداری آماده نقش پذیری می شود، فردی که در جریان خواستگاری قرار می گیرد هم آماده ازدواج و نقش پذیری به عنوان همسر خواهد شد که این عنوان، با مسئولیت پذیری، تعهد و... همراه خواهد بود.
در تعریف مرد و زن، فعال بودن همیشه به مردان و انفعال و پذیرندگی به زن داده می شود اما مشکل اصلی اینجاست که ما اکنون در بحث ازدواج جوانان با دو فاعل روبرو هستیم و اینجاست که این مفهوم، دچار یک تعارض شده است. به بیان دیگر دو پادشاه در یک اقلیم نگنجند. زنان امروزی حالت زنان منفعل نسل های قبل را ندارند و رشد و پیشرفت اجتماعی خوبی داشته اند که آنها را در موقعیت انتخاب گری، قدرت و ابراز وجود قرار داده است. بنابراین اگر به دختر بگوییم تو انتخاب کننده نیستی؛ بلکه انتخاب شونده ای، او در شرایط سختی خواهد بود. دختران امروزی حق انتخاب دارند اما اگر بناست که در این انتخاب موثر باشند، باید شخصی را انتخاب کنند که از نظر ادراک همسطح خودشان باشد و ابراز تمایل آنها برای ازدواج را بد تعبیر نکند.
تمایل یک دختر به آشنایی بیشتر و ازدواج با یک پسر، اگر غیرمستقیم مطرح شود تعلق خاطر بیشتری ایجاد خواهد کرد. ابراز احساسات بیان عشق و علاقه باید به روش مناسب صورت گیرد و از همه مهمتر باید قبل از نشان دادن این تمایل، تمام جوانب را بسنجد و با توجه به نظام ارزشی خود و خانواده شان و شخصیت طرف مقابل و ادراک او اقدام کند؛ چرا که این امر باعث می شود احساس خود را ابراز کند که در این صورت حتی اگر جواب منفی بشنود، نه تنها چیزی را از دست نمی دهد بلکه هیچ وقت برای سکوت و تأمل خود حسرت نمی خورد. در واقع او این کار را برای کسب آرامش خود انجام می دهد.
دختران امروزی حق انتخاب دارند اما اگر بناست که در این انتخاب موثر باشند، باید شخصی را انتخاب کنند که از نظر ادراک همسطح خودشان باشد و ابراز تمایل آنها برای ازدواج را بد تعبیر نکند
در ابتدا توصیه می کنیم کمی صبر کنید تا شاید پسر مورد نظرتان، خودش پیش قدم شود. اما اگر این اتفاق نیفتاد، از یک واسطه بخواهید نظر طرف مقابل را درباره شما به گونه ای غیر مستقیم بپرسد. اگر دسترسی به چنین فردی ندارید، با خودافشایی منطقی و متعادل، درباره ویژگی های خود، توانایی هایتان و روحیاتتان صحبت کنید تا او بهتر شما را بشناسد. در نهایت به شکلی خیلی ظریف به او نشان دهید آمادگی زندگی مشترک را دارید. مدبرانه از ویژگی های مثبت آن پسر که در طول رابطه مشاهده کرده اید، یاد کنید و خاطرات مشترک قابل اعتماد جهت آینده سازی را به علاوه زوایای خاص بودن مرد را به او نشان دهید؛ چرا که این، یک مسیر امن و بالغانه است. در لفافه بگویید که فکر می کنید شباهت های زیادتان امکان ادامه رابطه در فازهای دیگر را فراهم می کند. در این حالت اگر طرف مقابل نفهمید و درک نکرد، بهتر است او را رها کنید و باقی عمر خود را به پای چنین فردی هدر ندهید.
عشق، دلیری می آورد و این علامت صدق عشق است! لازم است دختر نظام ارزشی اش را چک کند و مطمئن باشد خوشبختی که محصول قاطعیت و حسابگری های صحیح باشد، به مراتب مهم تر از خوشحالی و سرخوشی عاشقانه ای خواهد بود که موقت و وابسته به شرایط است؛ این یعنی مدیریت عشق.
عشق مهم است، اتفاق زیبایی است اما همیشه برای ازدواج نیاز به عاشق بودن نیست. در ازدواج پای یک قرارداد اجتماعی، تعهد و... در میان است. ما باید قبل از انتخاب همسر، حسابگری جدی داشته باشیم و نسبت ها را در نظر بگیریم.
الزاما هر ازدواجی خوب نیست و هر طلاقی بد نیست؛ عنصری که باعث خوب یا بد شدن است کیستی و مسئولیت پذیری شماست. همسری را انتخاب کنید که مانع تلاش شما نشود و کسی باشد که در کنارش طعم واقعی عشق و خوشبختی را بچشید.
خـــــدانـگهــــــدار
سلام
مطلب شما را خواندم و خیلی متاسفم که همسر خود را در ان سن و با آن شرایط از دست داده اید.
در مورد سوالتون باید عرض کنم که عزیز شما یک خانم 39 ساله ایشون هم یک مرد 48 ساله یک رابطه ای رو 5 ساله شروع کردید و ظاهرا رابطه کاملی هم بوده( از لحاظ جنسی و.....) خوب ممکنه بفرمائید چرا
شما به ایشون نگفتید که شما از ایشون خوشتان امده و قصد ازدواج با ایشون رو دارید, صد البته متوجه فرهنگ ما ایرانی ها و ..... هستم ولی خوب شما هم بی هدف تن به رابطه ای داده اید و گمان فرمودید
خوب ایشون هم ازدواج نخواهند کرد و حالا نیز که کسی رو لرای ایشون در نظر گرفته اند!!!! شما مبپرسید پس من کجای کارم و تکلیف من چیه!!!؟؟
من صد البته با رابطه شما بدون ازدواج مشکلی ندارم مگر به این شرط که شما نیز قصد ازدواج با ایشون رو نداشته و راحت از این مسئله در میگذشتید!؟
کوتاه سخن اگر تمایل ازدواج و.... با این شخص رو دارید واضح و روشن به ایشون بگید و اگر هم نه خوب با ایشون باشید و حتما قبل از نامزدی ایشون و.... باید خداحافظی کرد و درها روبست.
در ضمن بهتره از یکی از همکاران مشاور خانم ما در این مورد مشورت بگیرید
سپاس
دکتر
وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد
و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد
سلام استادگرامی
با تشکر از اینکه وقت گذاشتین و پیام من رو پاسخ دادین.
راستش بدلیل اینکه فرهنگ ما خیلی اجازه نمیده یه خانم با دوتا بچه با یه آقای مجرد ازدواج کنه و میدونستم خانواده ایشون از این قضیه مستثنا نیستند
و شاید یکی از دلایلی که ایشون هیچوقت پیشنهاد ازدواج به من نداد همین مشکلات بود چون خانواده های هردوی ما سنتی و مقید به آداب و رسوم هستن .من هیچوقت نخواستم نه ایشون رو به دردسر بندازم و نه خودمو به خانوادشون تحمیل کنم..
از راهنماییتون سپاسگزارم
سلام
دوست عزيز خانم جيران
شما و اون اقا دانسته يا ندانسته ي قرارداد شفاهى با هم امضا كردين با اين عنوان كه ما نيازهاى عاطفى و جسمى وجنسى همديگه رو ارضا ميكنيم ، و در كنار هم مثل دوتا دوست خوب و وفادار باقى ميمونيم
در حقيقت هر دو به پارتنر بودن راضى بودين
پارتنر يعنى ي رابطه نيمه وقت
يعنى صد در صدى نبودن
مثل اينكه شما تو ي هتل ساكن بشين و بگين چرا اتاق من رو دادن به كسى ديگه
البته قصدم سرزنش نيست ، چون شماكه از سختى بزركى مثل مرگ همسرتون گذر كردين ، حتما خيلى پخته و متكى به نفس هم هستين
فقط ذات اين گونه روابط در خودش موقتى بودن رو به همراه داره و هر دو طرف امادگى اينكه ي روزى تموم بشه رو هم بايد داشته باشن.
من فكر ميكنم اون اقا شما رو به چشم ي دوست نگاه ميكرده و ميكنه نه همسر اينده!!بخاطر همين هستكه مسئله خواستگارى و .. روبراى شما تعريف ميكنه
و اگر هم ازدواج بكنه اگر انسان شريفى باشه كه رابطه با شما رو تموم ميكنه و اگر نباشه هم كه..
شما اگر وارد رابطه با ايشون شدين به عنوان همسر اينده كه بايد حداكثر بعد از شش ماه بايد وضعيتتون رو مشخص ميكردين
اگر هم رضايت داشتين به پارتنر بودن و پارتنر داشتن كه اساسا نبايد دل ببندين به شخص مقابل.
بهر حال شما اكر ي رابطه پايدار و دايمى ميخواين بايد بدنبال همسر باشين
و ايشون هم يا تا الان نميخواسته يا نميتونسته كه با شما ازدواج كنه وگرنه اينكار رو ميكرد ، بنابراين براى ي رابطه اينده دار روى ايشون حساب باز نكنين.
شاد باشين
سلام دوستان
ممنونم از پاسخ هاتون
درسته که من پذیرفته بودم رابطه نیم وقت و اصطلاحا پارتنر بودن رو ولی اون آقا اونقدر که از موندن حرف میزد از رفتن نمیگفت .کلا در مورد آینده شفاف نبود .خودشم نمیدونست چی قراره پیش بیاد .الان سه ماه از خواستگاری رفتن ایشون میگذره اون خانم هنوز بهش جواب نداده و هفته ای یکبار با هم رستوران قرار میذارن .و دو جلسه هم خانواده هاشون با هم داشتن .هنوزم هر روز با من تماس میگیره و هنوزم ابراز علاقه میکنه .حس میکنم توی برزخم .نه رفتنم معلومه نه موندنم .توکلم به خداست .ولی واقعا تحت فشار روحی هستم .خیلی به بودنش عادت کردم .
دوستم
ادم چيزايى كه بهش خيلى نزديكه رو نميينه مثل مژه و ابرو كه نزديكترين چيزا به چشمه
الان رابطه شما و سواستفاده ايشون بقدرى مشخصه و واضحه كه هركسى ميتونه بفهمه غيراز خودت كه خيلى بهش نزديكى
ما متاسفانه وابستگى رو با عشق اشتباه ميگيريم و به هر كسى اجازه ميديم ما رو مصرف كنه
بله مصرف
دقيقا مثل هر چيز قابل صرف كردن شما هم توسط ايشون مصرف ميشيد و وابستگى به شما اجازه نميده واقعيت رو ببينين.
البته شايد ايشون هم به شما عادت كرده باشه توجه كنين عادت كرده عادت
اگر عشقى در ميان بود تا الان منجر به ازدواج شده بود
بقولى: ي پايان تلخ بهتر از تلخى بى پايانه
پس يا تلخى رو الان سر بكش يا تا هميشه تلخى بكش
اين انتخاب خودته.
معذرت بابت صراحتم ولى ي سيلى براى ي ادمى كه از هوش رفته بهتر از صدتا بوسه اس.🙏🙏
موفق باشى
با تشکر از شما .تا حدودی با نظرتون موافقم .متاسفانه درسته....
سلام دوستان
دیروز بالاخره به این نتیجه رسیدم که نمیشه بیشتر از این توی برزخ موند.هنوز هرهفته با اون خانم قرار رستوران میذاشت و واسه من تعریف میکرد و جوری نشون میدادکه نسبت به اون خانم بی تفاوته وبخاطر خانوادش داره ازدواج میکنه.الان سه ماه گذشته و اون خانم جواب مثبت و قطعی نداده ولی من واقعا دلم نمیخواست توی اون رابطه باشم .
هرچی تماس میگیره جواب تلفنش رو ندادم از دیروز .
خیلی سخته .کاش میشد گاهی الزایمر گرفت.خیلی داغونم....
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)